در جوانی غصه خوردم هیچ کس یادم نکرد
در قفس ماندم ولی صیاد آزادم نکرد
آتش عشقت چنان از زندگی سیرم بکرد
آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد
آرزو دارم شبي عاشق شوي
آرزو دارم بفهمي درد را
تلخي برخوردهاي سرد را
مي رسد روزي كه بي من سر كني
مي رسد روزي كه مرگ عشق را باور كني ...
نظرت چیه عاشق
نظرات شما عزیزان: