ایا صبر کنم بر ان که بر من صبر نکرد؟
از آنچه باخته ام خودم را ساخته ام تا بگويم آنچه را باخته ام ،
فراموش كرده ام .روز گاري از زندگي ام را به پاي كسي گذاشتم كه
دوستش مي داشتم ولي او هيچ وقت مرا دوست نداشت و چگونه دوستش
بدارم آگاه از اين كه هرگز برايش اهميتي ندارم ، به او حق مي دهم
شايد او هم مانند من يكي را دوست داشته است... حال از خود مي
پرسم : او را براي هميشه دوست خواهم داشت؟ افسوس كه چنين
نخواهد بود! او را فراموش كرده ام . من زماني به خود نگريستم كه
ديگر سينه ام شكافته ، قلبم افسرده و روحم سپرده شده بود . بايد صبر
مي كردم تا زخم سينه ام با نمك خوب شود ، با قلبم چه كار مي كردم
براي گرم شدن در آفتاب گذاشتمش اما آتش گرفت ، چاره اي نداشتم
نيمي از خاكستر قلب سوخته ام را به آب و نيم ديگر را به خاك سپردم
و به يادم ماند كه ، روح من هيچ موقع ، هيچ وقت و
هيچ زماني از او جدا نشد . يادگار او سوالي است بي انتها : آيا صبر
كنم بر او كه بر من صبر نكرد
آری صبر میکنم برای او تا به او بفهمانم که همیشه او را دوست میدارم
نظرات شما عزیزان: